loading...
زنان؛سینما
احسان بازدید : 79 پنجشنبه 16 مرداد 1393 نظرات (1)

زنان ایرانی با توجه به حضور در اجتماع بیش از هر زمان دیگری از توانمندی اقتصادی برخوردار هستند، اما شاد نیستند؛ چون احساس خوشبختی نمی‌کنند. طبق نظریه اسنایدر امید به آینده می‌تواند ادراک انسان را نسبت به محیط خود تغییر دهد. نرسیدن به هدف می‌تواند موجب شود که انسان احساس شادی نکند. بنابراین امید به آینده می‌تواند موجب شود که در جهت دستیابی به اهدافمان به گونه‌ای مناسب عمل کنیم.

چرا زنان در ایران احساس خوشبختی ندارند؟

شکاف طبقاتی موجب طبقاتی شدن شادی در جامعه ما شده است. در حال حاضر در ایران ارزش‌های مادی گرایانه افزایش یافته است و برخی افراد به علت برخورداری از امکانات مالی و اقتصادی حق شاد بودن دارند؛ چرا که دستیابی به این حس نیازمند پول داشتن است و به عنوان نمونه برای حضور در گردهمایی‌هایی مانند همایش خندیدن و مثبت اندیشی نیز باید پول خرج کرد.
درحال حاضر دو دهک بالای جامعه ایران از امکانات اقتصادی زیاد و دو دهک پایین ازهیچ امکاناتی برخوردار نیستند و 60 درصد جمعیت ایران امکانات متوسط در حد پایین دارند. با این وجود رسانه‌ها به تبلیغ ارزش‌های مصرف گرایانه و مادی گرایانه می‌پردازند و این ارزش‌ها به مرور در مخاطبان نهادینه می‌شود و افراد کمتر برخوردار خود را با طبقات مرفه جامعه مقایسه می‌کنند.

به طور کلی خانواده یک نظام اجتماعی در کنار سایر نهادهای اجتماعی است و از سه عامل زن، مرد و فرزندان تشکیل شده است. با وجود آنکه سالها فرهنگ مردسالاری در جامعه ایران حاکم بوده است زن همواره عامل ایجاد و پرورش مهر و محبت و شادی در خانواده بوده است.

در صورتی که زن شاد باشد این حالت روحی او به سایر اعضای خانواده نیز منتقل می‌شود. در واقع خانواده شاد منجر به تشکیل جامعه‌ای شاد می‌شود. بنابراین یک رابطه تعاملی میان خانواده و جامعه وجود دارد. در حال حاضر جامعه شادی نداریم؛ چرا که خانواده شاد نیست.


برای بررسی شادی پنج مفهوم موفقیت، خوشبختی، محبوبیت و آینده نگری را باید مورد توجه قرار داد. بر اساس دیدگاه یکی از نظریه پردازان به نام الیزابت هارلک شادکامی مثلثی با سه ضلع محبوبیت، مقبولیت و موفقیت است. بنابراین انسانی شاد است که روحش پر از مهر و محبت دیگران باشد و مطمئن باشد که دیگران نیز دوستش دارند.

انسان علاوه بر محبوبیت باید مقبولیت نیز داشته باشد و این دو با یکدیگر تفاوت دارد. فرد دارای مقبولیت می‌تواند در ارتباط با نهادهای اجتماعی، مسئولیت اجتماعی به دست آورد و به تبع آن به موفقیت دست یابد. سه عنصر موفقیت، محبوبیت و مقبولیت موجب احساس شادکامی می‌شوند و بر یکدیگر تاثیر می‌گذارند.


در حال حاضر در جامعه ما بیش از هر زمان دیگری زن در عرصه عمومی حضور دارد و تلاش می‌کند سرمایه‌های فرهنگی خود را به منظور دستیابی به موفقیت افزایش دهد. از جمله ابزارهای موفقیت به حضور در دانشگاه‌ها و کسب مهارت‌های اجتماعی می‌توان اشاره کرد.

بر اساس آمارهای موجود، زنان در زمینه تحصیلات عالی به موفقیت‌های زیادی دست یافته‌اند و در سال‌های اخیر 60 درصد از پذیرفته شدگان کنکور را زنان و دختران تشکیل می‌دهند. بنابراین آنان به موفقیت دست یافته‌اند. با این حال به نظر می‌رسد زنان نتوانسته‌اند ابزارهای موفقیت را در جهت خوشبختی خود به کار گیرند این در حالی است که موفقیت و خوشبختی دو بال شادی در یک انسان هستند.

 

طبق نظریه ی نیازها، میزان رضایت یک فرد و شادمانی او از زندگی به دو عامل بستگی دارد، عامل اول این است که چه مقدار از نیازها و احساس رضایت او تامین می‌شود (دستیابی به موفقیت) و عامل دوم مربوط به این است که چه مقدار از نیازها تامین نشده باقی می‌ماند. بنابراین موفقیت عامل لازم برای شادی است، اما عامل کافی برای دستیابی به آن نیست.


بی احترامی به زن موجب ناخشنودی‌اش می‌شود. بنابراین باید به او احترام گذاشت و با توجه به نقش محوری او در خانواده برای برخورداری از جامعه شاد باید به شادی زنان توجه زیادی بکنیم.

اما متاسفانه برخی از تفکرات، شادی زنان را قبول نمی‌کنند و آنقدر که در پی گریاندن مردم هستند به فکر شادی آنان نیستند. بنابراین تفکر ساختار را باید نسبت به شادی تغییر دهیم.


عواملی مانند رفتن به پارک، حضور در نهادهای خیریه و انجمن‌های دوستی موجب دستیابی زنان به شادی می‌شود. این کانون‌ها در جامعه وجود دارد؛ اما باید میزان مشارکت زنان به ویژه زنان خانه دار در این کانون‌ها افزایش یابد.


هر انسانی دارای یک سری از نیازها مانند نیازهای فیزیولوژی، ایمنی، عشق و وابستگی، عزت نفس و شایستگی است. لازم است شایستگی فرد تکریم شود و مهارت‌های او افزایش یاید و زمانی که فرد به خودشکوفایی برسد، شادی به منصه ظهور می‌رسد. تا زمانی که از این امکانات برخوردار نباشیم نمی‌توانیم توقع داشتن زنان، خانواده و جامعه شادی را داشته باشیم. البته در گذشته افراد با کمترین امکانات احساس شادی می‌کردند اما با غلبه زندگی مادی گرایانه افراد در صورت برخورد با این امکانات به این احساس دست پیدا می‌کنند.

 

پی نوشت: متن بالا ، پیاده شده ی مصاحبه ای با دکتر عالیه شکربیگی،جامعه شناس، است که در وبگاه " زنان؛سینما" در اختیار شما قرار گرفت . ارائه ی این مطلب به منزله ی موافقت یا مخالفت ما با این نظرات نیست.

نظرات دکتر شکربیگی، محترم و متین است، اما به نظر من دو نکته در مورد این تحلیل قابل ذکر است: اول اینکه بیشتر دلایل و نظرات ایشان به طور تخصصی به زنان مربوط نیست و شامل همه ی جامعه می شود. نکته ی دوم اینکه ایشان تحلیلشان را بر پایه ی پیش فرضی ارائه کرده اند که خودش نیاز به اثبات دارد. یعنی در ابتدا ایشان باید با تحلیل و آمار ثابت کنند که زنان در ایران احساس خوشبختی نمی کنند و بعد به دنبال دلایل آن باشند.

حال نظر شما چیست؟ زنان در جامعه ی ما شاد هستند یا نه؟ و چرا؟


ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط بهناز در تاریخ 1393/05/21 و 22:27 دقیقه ارسال شده است

به نظر من شادی زنان گر چه بی ارتباط به مسائل مالی نیست اما تمامن هم به آن مربوط نمیشود . زنانی شادند که از امنیت اجتماعی برخوردار باشند . چیزی که در جامعه ما کمیاب است . زنان وقتی شادند که مورد احترام خانواده و اجتماع باشند . آیا هستند ؟ زنان وقتی شادند که مورد حمایت عاطفی قرار گیرند . آیا تمامی زنان از حمایت عاطفی مردانشان برخوردارند؟ زنانی شادند که اجازه زن بودن داشته باشند . واقعن چند درصد از زنان ما میتوانند بدون نگرانی های مالی اجتماعی عاطفی ، صد در صد زن باشند و از زنانگی شان لذت ببرند ؟
این فقدان زنانگی است که سبب نا شاد بودن زنان شده .


کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
هر چیزی که درباره ی زنان ، سینما و هنر بخواهید بدانید، در این وبلاگ عرضه می شود.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 7
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 5
  • بازدید سال : 277
  • بازدید کلی : 3,928